در اصطلاح دین؛ وسواسی به کسی گفته میشود که در عمل به وظایف شرعی، رفتاری غیر عادی از خود نشان میدهد و با حساسیتهای بیجا و تکرار بی مورد برخی کارها سعی میکند تا آن کار به دلش بچسبد.
روانپزشکان بر این باورند که این حالت در حقیقت یک بیماری روانی است که نیاز به درمان دارد. روایات ما نیز یافته آنها را تایید میکند که به نمونهای از آن اشاره خواهیم کرد.
به نظر میرسد بهترین راه علاج این بیماری اصلاح و تقویت باور فرد باشد؛ زیرا معتقدیم که نوع این بیماران مشکلی در جسمشان نیست و فقط دچار رفتاری نابهنجار شدهاند که ریشه در یک باور غلط دارد. اگر ما بتوانیم آنها را در بخش باور، یاوری کنیم امید است بتوانند گامهای کوتاه اما رو به بهبودی را بدارند و از این بیماری خلاص شوند.
اولین نکتهای که در برخورد با این افراد باید آن را رعایت کنیم این است که از تمسخر و دست انداختن آنها جداً پرهیز کنیم. هیچ مددکار دلسوزی، مددجوی خود را به باد تمسخر نمیگیرد و به مشکل او نیشخند نمیزند.
در روایتی از امام صادق علیهالسلام میخوانیم: «مَنْ عَیَّرَ مُؤْمِناً بِشَیْءٍ لَمْ یَمُتْ حَتَّى یَرْکَبَهُ»؛ اگر کسی مؤمنی را برای امری ناپسند که در او هست مورد سرزنش قرار دهد؛ از دنیا نمیرود مگر آنکه خودش به همان امر ناپسند گرفتار میشود.(کافی2/356) و این یک هشدار جدی از سوی خاندان وحی به کسانیست که به محض دیدن یک فرد وسواسی، زبان به سرزنش گشاده و گاه او را تمسخر میکنند.
اگر کسی خود مبتلا به وسواس است یا کسی را میشناسد که از این بیماری رنج میبرد؛ میتواند به این ترتیبی که بیان میشود به درمان خود یا دیگری اقدام کند.
کمک اول: بیان حقیقت وسواس
از جمله عواملی که میتواند رفتار را تغییر دهد آشنایی با حقیقت رفتار موجود است. اگر یک وسواسی بداند در پشت صحنه این مقدس مآبی او شیطان کارگردانی میکند، قطعاً به خود آمده و به فکر تغییر رفتار خود میافتد.
یکی از اصحاب امام صادق علیهالسلام به نام عبدالله بن سنان میگوید به امام صادق علیهالسلام عرض کردم کسی هست که در وضو و نمازش مبتلا به وسواس شده است و این را هم گفتم که او مرد عاقل و خردمندی است؛ حضرت بلافاصله فرمود: «وَ أَیُّ عَقْلٍ لَهُ» کدام عقل؟!
عقل آن است که فرمان به اطاعت و بندگی خدا میدهد «مَا عُبِدَ بِهِ الرَّحْمَنُ وَ اکْتُسِبَ بِهِ الْجِنَانُ»(کافی1/11) در حالی که چنین شخصی «وَ هُوَ یُطِیعُ الشَّیْطَانَ» مطیع شیطان و گوش به فرمان اوست.
راوی میگوید از حضرت سوال کردم او چگونه گوش به فرمان شیطان است در حالی که به ظاهر مشغول انجام فرمان خداست؟ امام علیهالسلام فرمودند: از خودش بپرس، این کاری که او انجام میدهد«مِنْ أَیِّ شَیْءٍ هُوَ» از کجا ناشی میشود؟ و او در جواب تو خواهد گفت: «مِنْ عَمَلِ الشَّیْطَانِ»(کافی1/12)
کاری که یک مسلمان به عنوان عبادت انجام میدهد اگر از او بپرسی: دلیل این کارت چیست؟ میگوید: فرمان خدا و اگر بپرسی: چرا به این شکل انجام میدهی؟ جواب خواهد داد: شکل عبادت را هم خدا تعیین میکند و ما موظفیم آن را به همان کیفیت که او فرموده است انجام دهیم.
اما اگر همین سوال را از یک وسواسی سوال کنید به نظر شما چه پاسخی خواهد داد؟ اگر از او بپرسیم: چرا وضوی شما، 15 دقیقه طول میکشد؟ چه پاسخی خواهد داشت؟ او هرگز نمیتواند این کار خود را به فرمان خدا استناد دهد زیرا در هیچ منبع دینی چنین وضویی وجود ندارد.
پس مستند کار او یا هوا و هوس است یا دستور شیطان. احتمال هوا و هوس نزدیک به صفر است زیرا دستور هوا و هوس در جایی معنا دارد که حداقل یک لذت نفسانی در پی داشته باشد؛ در حالی که هر وسواسی از کار خود در رنج است و تنها چیزی که خبری از آن نیست همان کیف و لذت نفسانی است.
نتیجه این که عملی که با وسواس انجام میگیرد به دستور شیطان است و شخص وسواسی مطیع امر شیطان و این همان معنای کلام امام صادق علیهالسلام است که فرمود: «وَ هُوَ یُطِیعُ الشَّیْطَانَ».
کمک دوم: عمل بر طبق وظیفه شرعی
قرآن کریم از طرفی تنها راه بندگی و سعادت را اطاعت کامل از احکام و دستورات الهی میداند و به کسانی که خواستار سعادت دنیا و آخرت هستند امر میکند دقیقاً بر طبق آنچه که دستور خداست عمل کنند و بر حکم او گردن نهند «مَنْ یُطِعِ اللهَ وَ رَسُولَهُ یُدْخِلْهُ جَنَّاتٍ تَجْری مِنْ تَحْتِهَا الْأَنْهارُ» از طرفی دیگر به کسانی که دستور خدا را نادیده گرفته و یا آن را به دلخواه انجام میدهند هشدار میدهد «وَ مَنْ یَتَوَلَّ یُعَذِّبْهُ عَذاباً أَلیماً»(17/ فتح)، که این راه، نه تنها راه بندگی و سعادت نیست؛ بلکه خواری دنیا و عذاب آخرت را به دنبال خواهد داشت. (85/بقره)
بر این اساس از بهترین کارهایی که یک وسواسی برای تغییر رفتار خود میتواند از آن بهرهمند شود، آگاهی دقیق از آنچه شرعاً وظیفه اوست و تلاش برای انجام آن به همان شکلی که خدا از او خواسته است. او باید بداند عبادت و بندگی، همان چیزی است که خدا از او خواسته و اگر او به گونهای دیگر عمل میکند، نه تنها کار او عبادت نیست بلکه اطاعت محض از شیطان است که نتیجهای جز خواری و رنجش روحی در دنیا و عذاب آخرت برای او در پی نخواهد داشت.
اخذ : تبیان
کلمات کلیدی: